من تفنگی شده ام رو به نبودن هایت
رو به یک پنجره در جمعیت تنهایت
فکر کردم که خودم را به تو نزدیک کنم
بی هوا بین دو ابروی تو شلیک کنم
خنده های تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه دوری تو قلب مرا بی گله کشت
موج موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از فردی این بی خبری فرق نکرد
از دلم دور شدی فکر تو آمدم به سرم
خواب میبینمت از خواب نباید بپرم
خواب پرواز تو با نامه ی خیسی در مشت
تو نباشی غم این عصر مرا خواهد کشت
عصر تلخی که به جز خاطره ای قرمز نیست
عصر تلخی که به جز ترس خداحافظ نیست
یک دوراهیست که از گریه به دریا برسم
به تو تنها برسم یا به تو تنها برسم
خنده های تو مرا باز از این فاصله کشت
قهر نه دوری تو قلب مرا بی گله کشت
موج موهای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از فردی این بی خبری فرق نکرد
واقعا بی نظیره
ممنون عالی بود