
شب کامران تفتی
5
1,476
هنوزم عاشقت هستم
هنوزم از تو می خونم
تـمـوم دلخوشیـهامـی
تو ای آرامش جونم
هنوزم بـا خیـال تو
تـوی آغـوش تو مسـتم
شـب پایانـیِ عشقت
سـرآغاز یه بن بسـتم
چقدر گفتم بمون پیشم
، چقدر ظالم تو بی رحمی
به تو گفتم کـه مـی میرم
منو اصـلاً نمی فهمی
یه سـایه تـوی آیـیـنه
کنـار خستگیـهامه
طلوع روشـن چشمـاش
همه دلبستگیـهامه
توی آیینه می خندم
ولی اون سایه گم میشه
میاد بـارون تنهایـی
می باره اینور شـیشـه
چقدر گفتم بمون پیشم
چقدر ظالم تو بی رحمی
به تو گفتم کـه مـی میرم
،منو اصـلاً نمیفهمی