من پریشان شده ی موی پریشان توام
کفر اگر نیست بگویم که مسلمان توام
من گرفتار تو و موی سیاه تو شدم
من سرکش به خدا رام و به راه تو شدم
وای من هر نفست معجزه ای تازه کند
عشق آمد که مرا با تو هم اندازه کند
من که آتش شده ام به که تو دریا داری
بی سبب نیست که در ساحل من جا داری
ماه کامل شده ای چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری ...
لحن زیبای تو و چشم سیاهت ای وای
دلربایی و دل آرا و نگارت ای وای
لحن زیبای تو و چشم سیاهت ای وای
دلربایی و دل آرا و نگارت ای وای
من که آتش شده ام به که تو دریا داری
بی سبب نیست که در ساحل من جا داری
ماه کامل شده ای چشم حسودانت کور
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری
آنچه خوبان همه دارند تو یک جا داری ...